ستارگان جادویی

پارت ۲
_._._._._.
از زبان لنسولات

*تقریبا از زمان مراسم نیم ساعتی میگزره
سونیک به زور منو آورده تو اتاقش ولم نمیکنه
ای خدا ااااا منو بکش از دست این یکدنده آبی راحت کن*

از زبان سونیک

از لای در بیرونو نگاه میکنم کسی نباشه
نه کسی نیست درو میبندم
شنلم در میارمو پرت میکنم وسط اتاق
خوب خوب امروز روز موعود لنسولات
من :لنسولات
لنسولات : بله لورد من
من:نمی خوایی به پادشاه خودت شهرش رو نشون بدی ؟ من پوشیدم تو پشت این دیوارا
لنس :می تونید با کالسکه سلطنتی برید!
من: نوچ...اینچوری چاپلوسا میان وسط ...مخفیانه میریم یک نفرم نمی فهمه
لنس یه زره فکر میکنه ...
یه آه میکشه ...این آهش یعنی چاره دیگه ای ندارم
لنس میاد نزدیکم
لنس : امید وارم بخاطر کاری که می خوام بکنم ناراحت نشید
یه دستشو زیر کمرم و اون یکی دستش رو زیر پاهام میزاره بغلم میکنه
لنس منو بغل کردهههههههههههههه🤩🤩🤩
( ذوق مرگ شد )
بزار یکم مزه بریزم
من: لنسولات چی کار میکنی ؟؟؟
لنس: با استفاده از کفشای هواییم میبرمتون بیرو از قصر ....( با صدایی اروم) ناراحت شدی بغلتون کردم؟؟؟
* چراااا می پرسی اخهههه من چه جوابی بدم*
من: مگه مهمه ؟
دستم رو بردم سمت نقابش و دادمش بالا
لنس: چی کار می‌کنید؟ ؟؟
لنس از بچگیم پیشم بوده ولی بیارم نتونستم چهرش زو ببینم
ولی حوااااییی خیلی خوشگله
گوشه چشماش قرمز رنگه که با چشماش هماهنگی جالبی داره
چرا لپام گل انداخته چرا هوا گرمه
فکر کنم روی شوالیه ام کرا*ش دارم

از زبان لنسولات

ای بابا گفتم یکدنده لجبازه
تهش کار خودش رو کرد
کسی تا حالا صورت منو ندیده
سونیک: لنس !
من : بله سرورم
سونیک: خیلی خوشگلی میدونستی ؟؟؟
من:....😳😳😳
چرا خجالت کشیدم درسته سونیک رو دوست دارم ولی باید جمعش کنم چی بگم ؟؟
سونیک: چرا صورتت رو پشت نقاب مخفی میکردی ؟؟
من : دلایل شخصی
سونیک : لنس
من : بله
سونیک : اسم واقیت چیه ؟؟مطمعنم لنسولات نیستی!!
من : اسم من شدو دهجاگ
سونیک : جدی ؟ اسمت مثل خودت جذابه

" بعد از ده دقیقه"
کل راه تو بغل شدو بودم
امروز بهترین روز زندگی منه
یکم که رفتم منو جلوی یه خونه گذاشت زمین
من: لنس اینجا کجاست ؟؟
لنس : سرورم اینجا...
میپرم وسط حرفش
کن : سردرمو درد ...اسمم رو صدا کن راحت ترم باشه لنس
لنس : حله سونیک چرا تو که الان اسمم رو میدونی بازم بهم میگی لنس ؟؟
من : اونش به من ربط داره به تو چه اینجا کجاست ؟؟
لنس : آها داشتم میگفتم این خونه خانواده ای که توی بچگی ازم مراقبت میکردم

از زبان شدو

در زدم
جان مادرت اونی که فکر می کنم درو باز نکنه
در زدم
در باز شد و کسی که ازش متنفرم درو باز کرده
؟ به‌به..ببین کی آنجاست داداش کوچیکم شدو..یا بهتره بگم لنسولات.. همراه شاهزاده ..چه سعادتی
من : بسه روژ ( بله حرفی هست خواهر ناتنی شدو روژ مشکلی داری با این موضوع کافیه بگید🔪🔪🔪🔪)
من: مادر خونست ؟؟ دو جفت دست لباس وکفش و دسکش شنل می خوایم
روژ: نگا ..بدون احوال پرسی رفتی سر اصل متلب
وایسا الان میام
بعدش رفت تو خونه درو بست

از زبان سونیک
نمی دونستم شدو خواهر داره
اونم چه خواهری یه خفاش سفید با بال های ارغوانی رنگ چشمای سبز آبی و سایه های بنفش
خداااا دختره خوشگلی بود
اگر اشتباه نکنم ۱۶یا۱۷ سالش بود
بعد از چند دقیقه روژ با دو دست لباس بر میگرده
روژ : بگیر
شدو : مرسی
روژ : فقط سریع تر از جلو چشمام برو


ادامه دارد...

ببخشید اگر بد شد
( ایدا : من این داستانو نویش...
گرفتن دهن آیدا تا زیاد حرف نزنه )
دیدگاه ها (۶)

ببین کاراکتر ماه تولد کیه ؟

ببین کاراکتر ماه تولدت کیه؟؟

ستارگان جادویی

روژ و ناکلز

ستارگان جادویی

خطوط موازی

تحت تعقیب

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط